تجلی خداوند ناشی از حب اوست و آفرینش چیزی جز تجلی نیست؛ چنانکه اگر تجلی صورت نمیگرفت، عالم موجودیت نمییافت. از سوی دیگر، تجلی منشأ حب بندگان است و عارف به تناسب آن که از چه نوع تجلی برخوردار شده باشد، نوع خاصی از محبت پیدا میکند و در دسته خاصی از دوستداران حق جای میگیرد. پیامدهای این مسأله، هم از جنبه نظری قابل بررسی است و هم از جنبه عملی. مقاله حاضر به پیامدهای نظری میپردازد و بدین منظور نخست انواع تجلیات جمالی و جلالی را به اختصار بیان کرده، دو گروه مشهور عرفا، یعنی سکریان و صحویان را که به ترتیب برخوردار از تجلیات جمالی و جلالیاند، معرفی میکند و سپس آثار و پیامدهای برخورداری ایشان را از انواع تجلی در زمینههای نظری و در موضوع دوستداری خداوند بررسی میکند. در جهت تحقق این هدف، خُردنظریههای محبت، خُلَّت، عشق و وحدت وجود را که در سایه نظریه کلان حب الهی به وجود آمدهاند، مطرح میسازد و آرای سکریان و صحویان را در آنها بررسی و مقایسه میکند و بدینگونه نشان میدهد که تجلیات متفاوت، چگونه موجب تفاوتهای بنیادین در برداشتها و تفاسیر عارفان از مسائل مهم هستی چون حب الهی شده است.