در این جستار، کوشش ما بر آن است که به دو پرسش پاسخ دهیم. پرسش نخست این است که غیبت یا به عبارت دیگر، اختفای احوال باطنی در آثار مولانا چه معنا، اهمیت و پیامدهایی دارد؟ در پاسخ به این پرسش ابتدا مقصودمان را از غیبت احوال باطنی روشن میکنیم. در وهل? بعد و پس از بررسی اجمالی غیبت احوال باطنی در آثار عارفان مسیحی و مسلمان، در سدههای میان? میلادی، نگاه مولانا به احوال باطنی را بررسی میکنیم و پس از آن پیامدهای این نگاه و واکنشهای مولانا را بر میشماریم. این واکنشها عبارتاند از خوارداشت کرامات و احوال باطنی، سکوت در برابر احوال باطنی و سرانجام پذیرش وقوع احوال باطنی و بیان احوال باطنی در لفافه و از زبان دیگران. در بخش پایانی این مقاله، به این بحث میپردازیم که با وجود سکوت مولانا و امتناع وی از سخن گفتن در باب احوال باطنیاش بر اساس کدام تعریف، تعاریف از عرفان او را در شمار عارفان میتوان دانست. در این بخش، دیدگاه و تعریف پنج عرفانپژوه طرح و بررسی شده است. از میان این پنج تن، بر اساس معیارهای ترنر، مکگین، آندرهیل و راسل مولانا عارف شناخته میشود.
کاکایی, قاسم, & بحرانی, اشکان. (1388). اختفای احوال باطنی در آثار مولانا و مسأله تعریف عرفان
از دیدگاه عرفانپژوهان معاصر. مجله ادیان و عرفان, 41(1), 117-140.
MLA
قاسم کاکایی; اشکان بحرانی. "اختفای احوال باطنی در آثار مولانا و مسأله تعریف عرفان
از دیدگاه عرفانپژوهان معاصر", مجله ادیان و عرفان, 41, 1, 1388, 117-140.
HARVARD
کاکایی, قاسم, بحرانی, اشکان. (1388). 'اختفای احوال باطنی در آثار مولانا و مسأله تعریف عرفان
از دیدگاه عرفانپژوهان معاصر', مجله ادیان و عرفان, 41(1), pp. 117-140.
VANCOUVER
کاکایی, قاسم, بحرانی, اشکان. اختفای احوال باطنی در آثار مولانا و مسأله تعریف عرفان
از دیدگاه عرفانپژوهان معاصر. مجله ادیان و عرفان, 1388; 41(1): 117-140.