بررسی نمادگرایی در سیرالعباد الی المعاد سنایی و ارداویراف نامه

نویسندگان

1 کاترشناس ارشد دانشکاه تهران

2 استادیار دانشگاه تهران

چکیده

مرگ و زندگیِ پس از آن، از معماهای بزرگی است که همواره ذهن انسان را به خود معطوف کرده است. در ادبیات شرق و غرب، آثاری در توصیف چگونگی این زندگی و عقیده به معاد در قالب داستان سفر به جهان دیگر یافت می‌شود. مثنوی سیر العباد الی ‌المعاد اثر سنایی و ارداویراف‌نامه که از متون پهلوی در آیین زرتشتی است، دو نمونه از این سفرها هستند. این دو متن مبتنی بر تجربه عرفانی معاد، تصاویر و اشکال حیرت‌زا و هیجان‌آوری را از این زندگی منعکس می‌سازد. هدف از این مقاله بررسی مقایسه‌ای این دو اثر در شاخص‌ترین زمینه-های مشترک تجربه عرفانی است. ضمن این بررسی در پی تبیین این فرضیه هستیم که این توصیفات دور از تجرب? معمول، مبتنی بر بیانی نمادین‌اند. بیان نمادین ضمن توصیف و تشریح یک تجرب? بیان ناپذیر، نقش مهمی در خردپذیری و تقویت ایمان به عقید? معاد دارد. به این منظور سنایی و ارداویراف حقایق جاودانگی، بهشت، دوزخ و صور اعمال را در قالب نمادهایی همچون گذشتن از پای حدّ زمان، خواب هفت روزه، افلاک و ستارگان، موجودات وحشی، کنیز و ... تصویر می‌کنند.

کلیدواژه‌ها