ابن میمون و قاضی سعید قمی با تأکید بر تباین کامل خدا و خلق و اینکه خداوند موجودی به کلّی دیگر است، به نفی صفات ازذات خداوند پرداخته و در تحلیل معانی آنها نیز به گونهای پیش رفتهاند که به همین امر میانجامد. ایشان در بحث معنا شناسی صفات ذاتیِ نسبت داده شده به خداوند، دو مؤلّفه باور به اشتراک لفظی و تفسیر سلبی را ارائه کردهاند. البته قاضی سعید با الهام از حدیث، مؤلّفه سوّمی زیرعنوان اثبات مثمرات را نیز مطرح کرده است. هم چنین آنها با نظریّهی تشکیک در معانی صفات خداوند مخالفت کرده و اعتقاد به آن را مستلزم کفر و زندقه و خروج از دین دانستهاند. در این مقاله، دیدگاههای این دواندیشور بزرگ در مورد تحلیل معانی صفات خداوند، بررسی شده و ضمن سنجش با یکدیگر مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است.