مسیحیان و یهودیان بر این باورند که خداوند برای راهنمایی انسان، پیامبرانی را برانگیخت و پیام خود را از رهگذر وحی به آنها رساند. مجموعهی این پیامهای وحیانی در پیکر کتاب مقدس، مشتمل بر عهد عتیق و عهد جدید، شکل گرفته است. با نگاهی گذرا به تاریخ یهودیت و مسیحیت و متون تفسیری آنان، خواهیم دید که گونههای مختلف تفسیری با روشها و گرایشهای گوناگون، برداشتهای گوناگونی از این متون عرضه کردهاند که گاه برای خواننده نه تنها هدایت بخش نیستند، بلکه ابهام آفرین نیز مینمایند. در میان این روشهای تفسیری، دو روش نسبت به دیگر روشها از کهنگی و گستردگی شایان ملاحظهای برخوردارند؛ نخست، تفسیر ظاهری و دیگری، تفسیر غیرظاهری (تمثیلی و مجازی). تفسیر ظاهری تنها با ظاهر الفاظ و نخستین لایهی معنایی سر و کار دارد، اما تفسیر غیر ظاهری که در نقطهی مقابل رویکرد نخست قراردارد، در پی کشف معانی درونی و روحانی متون مقدس است. این رویکرد در تفسیر کتاب مقدس همیشه نمود جدی داشته و مفسر را در تبیین معنای واقعی متن و از میان برداشتن دشواریهای آن یاری میرساند. در این شیوهی تفسیری، مسیحیان از یهودیان بهرههای فراوان بردهاند، به ویژه که با کمک آن میتوانستند متون خود را با متون مقدس یهود پیوند زنند.