کهیرکگور زیست اندیشوری است که در تقسیمبندی خویش از مرحلههای زندگی، سپهر دین را فراتر از اخلاق، عقل و زیباییشناسی برشمرده است. عینالقضات همدانی نیز ساحت عرفان و طریقت را با عنوان «طور وراء عقل» نامگذاری کرده و ادراک عرفانی را فراتر از ادراک عقلی و ادراک حسی میانگارد. در این مقاله ما به بررسی همسانیها و ناهمسانیهای این دو شیوهی زیست (سپهر دین و طور وراء عقل) از نگاه این دو زیست اندیشور پرداخته و ویژگیهای مشترک آنان را که سرسپردگی، بیقاعدگی، فردیت، بیانناپذیری و انفسی بودن است، بازگو مینماییم. همچنین کلید ورود به سپهر دین که از نگاه کهیرکگور نومیدی و طلب است را با آنچه عین القضات شرط پای گذاشتن به طور وراء عقل میداند، یعنی شک و طلب، با هم میسنجیم و از پی آن دو، مقام ابلیسی و محمدی عینالقضات را به ترتیب با دو مقام ایمان ابراهیمی و عشق مسیحایی کهیرکگور بازخوانی میکنیم.