شناخت عرفانی آنسان که عینالقضات زیست میکند، با زیستجهان دیگر عارفان چندان متمایز به نظر نمیرسد، اما شاید نخستین بار از رهگذر وی به شکل مدون آورده شده است. از اینرو، پرسش بنیادین پژوهش این است که شناخت عرفانی از نگرگاه عینالقضات چیست؟ و چگونه از دانش بازشناخته میشود؟ راه دریافت آن چگونه است؟ به نظر وی، ارزش معرفتی هر یک از دریافتهای بشری در شناخت عرفانی چگونه تعیین میشود؟ عینالقضات در همهی نوشتههایش در پی تبیین معرفت حقیقی (عرفانی) و تمایز آن از دیگر دانشهای بشری است و میکوشد تا آنها با یکدیگر درآمیخته نشوند و سالک از رسیدن به دانش ظاهری خودخواه نشده و همواره رسیدن به دانش حقیقی (معرفت) را پیش چشم داشته باشد. از نگرگاه وی، شناخت عرفانی پیامد تفکر و یا استدلال عقل بشر نیست، بلکه از سرشت خود آن معرفت مایه میگیرد و انسان تنها از راه کشف و شهود و یا وحی به شناخت آن توانا میشود