نزاع میان علم و دین، در مغربزمین، و مخصوصاً بعد از رنسانس، ریشه دارد که تدریجاً در مشرقزمین نیز گسترش یافت و مورد توجه عالمان مسلمان قرار گرفت. در همین راستا، علامه حسن زاده آملی با تکیه بر سنت جامع تفکر اسلامی، به تبیین رابطۀ این دو پرداختهاست، که تحقیق پیشرو در مقام تبیین و بررسی آن، در نهایت به این نتایج دست یافتهاست: علامه حسنزاده در تعریف علم، با اصالت دادن به حیث کاشفیت علم، تقلیل آن را به علوم تجربی ناصواب میدانند. وی در تعریف دین نیز با دینِ حق دانستنِ اسلام، دین را به معنای جعل تشریعی الهی مبتنی بر اسرار تکوینی آفرینش، در جهت سعادت ابدی انسان دانستهاند و نهایتاً در تبیین رابطۀ میان علم و دین، نظریه معاضدت را، چه در حیطه علوم تجربی، چه ریاضی و چه فلسفی و عرفانی، ارائه نمودهاند.